دیشب با شدت گریه ازش خواستم یه نشونی ای بهم بده که بدونم چی درسته و چی غلط..صبح با افکار درهم پیچیده بیدار شدم چون منتظر بودم تو خواب واسم تشریح کنه قضیه رو و نکرد..نتیجش؟ مغزم که از شدت فکر کردن درد گرفته بود..سر اذان مغرب اعلام کردن فردا قراره شهید بیارن و بلهه عجیب فکر میکنم فرستاده ی آرمان منه..خدایاشکرت؛ ژالان | جمعه دوم دی ۱۴۰۱ 19:50 Querencia...
ادامه مطلبما را در سایت Querencia دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : querencia19 بازدید : 95 تاريخ : شنبه 10 دی 1401 ساعت: 14:44